پرسیدن سوالات تلخ ممنوع

ساخت وبلاگ
پرسیدن سوالات تلخ ممنوع
پرسیدن سوال تلخ ممنوع!!!
همه چیز از زمانی شروع میشود که بیکار می شویم‫؛‬زمانی که کمی فرصت توجه به اطرافمان را در یک جمع میابیم
زمانی که باید یک گپ دوستانه را آغاز کنیم شروع میشود سوالات ممنوعه و میشویم عامل یادآوری خاطرات تلخ
مثلا:
چرا فرزندانت ازدواج نکرده اند¿فرزندت چرا طلاق گرفت¿مهریه ات چندسکه است¿چقدرش را گرفته ای¿
چرا چندسال پشت کنکور مانده ای¿چرا فرزندی به دنیا نمیاورید¿
چرا پوست صورتت تیره شده¿
امشب در برنامه احسان علیخانی شنیدیم از "علی کاکا" حرفی را که خودمانمان خیلی از اوقات میشود حرف دل
اما چرا من نوعی گاهی تغییر جایگاه میدهم و جاهم را عوض میکنم¿ چرا می شوم حامل این سوالات ممنوعه¿
سوالات به ظاهر ساده اما با دنیایی از درد برای پاسخ دهنده
نمیدانیم پاسخ هر یک از این سوالات مجروح میکند روح دیگری را
خنجر میزنیم صاف در قلب دیگری
یادآوری پاسخی که با "چون"شروع میشود 
او اگر میخواست برایم توضیح میداد،تعریف میکرد از حرفهایش
اما وای از زمانی که خودمان قضاوت میکنیم دیگری را بدون آنکه کفشهای او را به پا کنیم و کمی با آنها همان مسیر را قدم بزنیم
چرا کمی با او در کوچه های روزهای شاد قدم نمیگذاریم
چرا به او نمیگوییم چقدر خوشحالیم از دیدنش¿
چرا با هر نگاه به رویش لبخندی نمیزنیم¿!
چرا نمیگوییم چقدر خوب است دوباره دیدنش¿
چقدر زیباست در این لباس¿!
بیایم کمی صبور باشیم
اگر حال دوستمان خوش نیست چرا بجای خوب کردن حالش در پی چرایی هستیم¿!
تا او بگوید از حرفهای دلش
بیایم قدم نگذاریم بر روی خط قرمز های دیگری
بیایم دیگری را اجبار نکنیم بگذرد از چراغ زردهایش
آنها هر زمان بخواهند تعریف میکنند برایمان
بیایم کمی صبورتر باشیم
کمی صبر را تمرین کنیم
کمی صبورتر باشیم

+الهام گرفته از نوشته دکتر حلت

نوشته شده در سه شنبه نهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 1:10 توسط دختری از دیار زمین| |


احساس پروانه بودنم را ......
ما را در سایت احساس پروانه بودنم را ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cfor-god-godb بازدید : 335 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 4:02