احساس پروانه بودنم را ...

متن مرتبط با «مرگ تدریجی یک رویا» در سایت احساس پروانه بودنم را ... نوشته شده است

یک فنجان چای تلخ

  • خداجونم سلام خدای من سلام رفیق خوبم سلام  من اومدم  همون بنده خطا کارت اومد  اما خسته اومدم  اما دلشکسته اومدم  نمیدونم از کجا بگم  از کدوم داستان  تو که همشون رو میدونی  آره همشون رو میدونی  برای توا, ...ادامه مطلب

  • یک فنجان کافی میکس(2)

  • ادامه نسخه یک(شماره اول پست نشده) خدایا خستم آره منم بریدم آره منم کم آوردم  یک جایی از این راه کم آوردم یکجایی از این راه بریدم بی راه رفتم گناه کردم تو ببخش آره اومدم در خونه خودت کجا برم؟ اومدم جای, ...ادامه مطلب

  • دو فنجان کافی میکس(3)

  • سلتم خداجون خوبی؟ حال بنده خوبات چطوره؟ من؟ منم خوبم خودت که بهتر از حالم خبر داری آره کم کم داره یادم میاد راه رفتن رو خودت که میدونی کجا ضربه دیدم آره الان به لطف خودت بهتر آره شکرت این رورا بیشتر ع, ...ادامه مطلب

  • صرف یک شیرینی خامه ای با چای با خدا

  • سلام خدا جونمخوبی؟بنده خوبات چطورند؟من؟منم خوبمآره همراهمم خوبهیعنی حالش الان بهترهخداجونمباید ازت تشکر مخصوص کنمکسی رو سر راهم قرار دادیکسی هست که منو بهت میرسونهتنها دلیل انتخابمممنونم که دعاهامو شنیدیممنونم که کمکم کردیخدا جونم از هزاران سال شکرت کنم بازم کمهکمکمون کن تا بهت برسیمتا بتونم زندگی رو به خوبی معنا کنیمتا بتونیم اشرف مخلوقات بودن رو به خوبی به جا بیاریمخدا جونم کمکمون کنخدا جونم منو کامین عاشقتیم, ...ادامه مطلب

  • به قلب منم یکبار دیگر نگاهی بیندار

  • سلام خداجونم  خوبی حال منو که خودت بهتر میدونی بنده های خوبت چطورن؟ خودت خوبی من من بدک نیستم اونم بخاطر تو هس ک تا این حدم خوبم خداجونم خسته ام از آد, ...ادامه مطلب

  • یک فنجان قهوه غلیظ و تلخ

  • سلام خدا حات خوبه؟ حال بنده های خوبت چطوره؟ خودمنم در کل با سا, ...ادامه مطلب

  • یک فنجان قهوه تلخ به هم صحبتی با خدا

  • پلان اول: دوران کودکی دختری پر شور و شر بودم یعنی همه دختر ها و پسرها کوچه صبح تا شب با هم بازی میکردند خب جمعیت بچه های فامیل ما بیشتر بود بچه های خان عمو که همیشه درگیر درس اما بچه های عمه ماشاالله هرچی اونا خجالتی اینا خودمانی دوران خوبی بود بچه های همسایه روبرو هم بودند اما کله شق اونا حامد بود پسری که همیشه سر هرچیزی با مادر دعوا داشت شش سالی فکر کنم بزرگتر بود همیشه کله و شق و دیوانه بازی کارش بود هرچی اون دیوانه تر سه برادر و خواهرش ساکت تر پلان دوم: 22/11/86 شب بعد رفتن مهمانهایی که به عیادت پدربزرگ مریضم امده بودن تلفن خانه زنگ خورد پدر فقط میگفت بله حاجی کی؟چطور فوت شدن؟ هادی؟ وای ....باشه اومدم به یکباره صدای پچ پچ هادی؛پسرهمسایه وای چرا هادی چرا حامد نه بعد رفتن پدر برای خبر دادن این حادثه بد به خانواده مرحوم فهمیدیم هادی نبوده بلکه حمید برادر کوچکتر حامد در یک تصادف فوت میکند مادر همزمان در طبقه دوم منتظر تولد اولین نوه و  پدر طبقه پایین دم در سردخانه بیمارستان همه میگفتن چرا حمید؟چرا حامد نه حمید پسرکی سربه زیر که تازه  سال سوم دبیرستان بود خدایا روحش شاد پلان سوم:سال90 هنگامی که این خانواده از همسایگی ما به مشهد کوچ میکنند دیگر حامد پسرک سربه راهی شده بود که قرار عروسی برای او گذاشتن آنقدر مظلوم که انگار بعد از  رفتن برادرش بار سنگین مسئولیت یکنفر دیگر برعهده او بود , ...ادامه مطلب

  • یک راز خودمانی

  • BLOGFA.COM لطفاً کلمه عبور اختصاصی برای دسترسی به این مطلب را وارد کنید » نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. ,خودمانی ...ادامه مطلب

  • یک نامه به رسم عاشقی

  • سلام خداجونم خوبی؟ حال دلت چطوره؟ بنده های خوبت خوبن؟ مومنات چطورن؟ حال دوستای من جای تو هستند خوبن؟ خودت رو شکر منم خوبم اومدم دوباره به رسم قدیم باخود خودت حرف بزنم اول بگم خدا جونم چند روزه بدجور ذهنم همونطور که خودت میدونی درگیر شهید مدافع حرم"امین کریمی چنلبو"است بدجوری ذهنمو درگیر کرده خدا جونم این روزا بیشتر از هر روز دیگه ای ذهنم در گیر دنیا اطرافم شده خدا جونم نمیدونم چرا اینقدر رمان قبله ی من منو درگیر کرده منو خیلی در خودم فرو برده "خدای من زنجیر دنیاست به دست و پای دل من" میترسم از این زنجیر میترسم خدای من کاشکی بشنوی صدای دل من درگیرم درگیر یک فکر بزرگ درگیر یک حرکت حرکت به سوی تو آره به سوی خود خودت میخواهم بیشتر متحول بشم قرآنت داره آرومم میکنه واقعاحتی خوندنش بدون درک معنیش ه, ...ادامه مطلب

  • یک آرزو

  • دلم یک #عاشقانه به سبک #فیلم_دلشکسته میخواهد، تو آن مَرد مؤمن خجالتی باشی که پیراهن های #یقه_دیپلٌمات میپوشد و همیشه تَه ریش دارد، رنگ تسبیح هایش را با انگشترش سِت میکند و خوب بودنش به همه ثابت شده است من آن دخترِ بدقِلق و حاضرجواب که به محبوبیت و مهربانی أت حسودی میکند و گاهی تورا از دور زیر نظر میگیرد ، #حجابش کامل نیست و اعتقادش خیلی چیزها کم دارد . بعد یکجور که اصلا فکرش را نمیکنی عاشقم شوی، آنوقت هیچ چیز سر جای خودش نباشد، هر روز که میگذرد بیقراری أت بیشتر شود، با خودت بجنگی که این عشق برای دلت بزرگ است و از تو تا من تفاوت زیادی وجود دارد اما نتوانی فراموش کنی، گریه هایت سودی نداشته باشد و هیچ کاری هم از دستت برنیاید....#مٌحرم از راه برسد با دوست های نزدیکم قرار چادر سر کردن بگذاریم و د, ...ادامه مطلب

  • یکم حرف

  • سلام خداجون خوبی؟ من ؟نه خوب نیستم میدونی امسالم از اون20میلیون نفر جا موندم امسالم نذاشتی برم کربلا آره حالم بده آره دوست ندارم با کسی حرف بزنم دیشب بهم از یک دوست برام پیام اومد این حالم رو خوب کرد اینکه ده کیلومتری مرز مهران بود و یادش اومده بود که بگه بهم توی کربلا دعاگو خواهد بود ولی خدا جونم ببخش اسباب زحمت شدم برای بندت ازش خواستم برام سوغاتی بیاره یک تسبیح متبرک به تموم اماکن متبرکه بنده خدا وقتی گفتم بهش سوغاتی هنگ کرد خب حقشه میدونست من دیونه کربلام و اون زودتر از من راهی شد حالا باید سوغاتی بیاره خدای من،خدا کنه برام این کارو انجام بده این روزا دلم بدجوری کربلا میخواد آره کربلا نجف بین الحرمین من چرا محکومم؟ چرا بخاطر آیینم؟ به خاطر اعتقاداتم؟ به خاطر نوع زندگیم؟ من محکوم به چی ام, ...ادامه مطلب

  • خدایا یک نگاه

  • سلاممن دختری از دیارعاشق ترین عاشق هستم.مخاطب من در تمام این نوشته هام فقط خداستو حرفامو برای اون مینویسمباشد که بعد ازمن بماندبه عنوان سندی از معاملاتم با او*******تنــهایی خـودم را بـاآدم هـای مــجــازی پْــر نــمیــکنــم..تنــهایـی خــودم رو دوسـت دارمچـون بــوی نــجـابـت مـیدهــد..تـنـهایـی عــار نـیـست...اتمـام حـجـت اسـت...بـا آغـوش هـای بـی در و پـیـکر..,خدایا,نگاه ...ادامه مطلب

  • مرگ

  • سلام خداجون من دقیقا چند دقیقه قبل مرگ رو با چشام و باتموم وجودم لمس کردم خداجونم بابت این فرصت دوباره ازت ممنونم واقعا مرگ چقدر نزدیکه برای لحظه ای داشت چشام بسته میشه و نفسم قطع شد تنها چیزی که یادم اومد تو بودی فقط ی کلمه:"خدا" و معجزه و زندگی دوباره رو دیدم ممنونم ازت شکر کرمت رو و زندگی دوبارمو,مرگ پادشاه تایلند,مرگ,مرگ تدریجی یک رویا,مرگ فروشنده,مرگ یزدگرد,مرگ ماهی,مرگ قو,مرگ پدر,مرگ بر آمریکا,مرگ مادر ...ادامه مطلب

  • الــــــــــسلامـــــــــــ علیک یـــــــا علـــــــی ابـــــن مــــــوســـــــی الـــــــرضا

  • دلمــــ یک السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا میخواهد...دلمـــ یک سلامــــ آقا جان میخواهد...دلمــــ یک پیرزن گریان در حال خواندن اذن دخول میخواهد...راستی دلمـــ اذن دخول همـــ میخواهد...دلمــــ یک " بچه ها بعد نماز باب الجواد..التماس دعا " میخواهد...دلمـــــ ندبه میخواهد آقا...از ندبه های اینطرف که عجیب جامانده ایم...دلمــــ یک گمــــ شدن در حرمـــ میخواهد...از عمد خودمـــ را گمـــ کنمـــ...برای دوری از دوستان ...برای اینکه تنهایی پله های بهشت رضوان را طی کنمـــ...تنهایی بنشینمـــ روبروی آن مهتابی های سبز..دلمـــ یک ایوان طلا میخواهد...دل است دیگر...آقا شما جو,السلام علیک یا اباعبدالله الحسین,السلام علیک یا رسول الله,السلام علیک یا اباعبدالله,السلام علیک یا امیرالمومنین,السلام علیک یا غریب الغربا,السلام علیک یا شمس الشموس ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها